مقاله ای را در زیر به محضرتان عرضه میدارم که حاصل تحقیق یکی از مجتهدان و علمای اخلاق فقید است و در آن اشکالاتی به زیارت عاشورایی که در میان مردم رایج است گرفته شده و به نظر صحیح می رسد و تحقیقی درخور تامل است ، لطفا آن را مطالعه بفرمایید و نظر شریفتان را مبنی صحت و سقم آن و همچنین نظرات شریف خود را در این خصوص بیان بفرمایید .

پرسش
با سلام و عرض تحیت و احترام به محضر شریف حضرت عالی مقاله ای را در زیر به محضرتان عرضه میدارم که حاصل تحقیق یکی از مجتهدان و علمای اخلاق فقید است و در آن اشکالاتی به زیارت عاشورایی که در میان مردم رایج است گرفته شده و به نظر صحیح می رسد و تحقیق و مقاله ای درخور تامل است ، لطفا آن را مطالعه بفرمایید و نظر شریفتان را مبنی صحت و سقم آن و همچنین نظرات شریف خود را در این خصوص بیان بفرمایید . با تشکر متن مقاله : ابن قولویه این زیارت را از دو طریق نقل کرده‏ است: یکى از طریق محمد بن موسى هَمْدانى از محمد بن خالد طیالسى از سیف بن عمیره و صالح بن عُقبه، هر دو از علقمة بن محمد حضرمى از امام باقر(ع). دیگر از طریق محمد بن اسماعیل بن بزیع از صالح بن عقبه از مالک جُهَنى از امام باقر(ع)، که هر دو طریق صحیح و معتبراند. شیخ طوسى(م460ق) نیز این زیارت را در مصباح المتهجّد تنها از طریق محمد بن‏ اسماعیل بن ‏بزیع از صالح بن ‏عقبه از پدرش از امام باقر(ع) نقل کرده ‏است. طریق شیخ به کتاب ابن بزیع صحیح و معتبر است؛ اما نسخه مصباح بسیار مشوّش و مغلوط و داراى ناهنجارى ‏هایى ‏است که اطمینان آدمى را از آن سلب میکند؛ در مقابل، نسخه کامل‏ الزیارات کاملاً متقن و معتمد است. شیخ، زیارت عاشورا را از طریق محمد بن اسماعیل بن بزیع، از صالح بن عقبه، از پدرش (عقبة بن قیس بن سمعان) از امام باقر(ع) روایت کرده‏ است؛ در صورتى که ابن ‏قولویه از همین طریق از صالح بن عقبه از مالک جُهَنى از امام باقر(ع) روایت می‏کند . هر دو نسخه از لحاظ متن عین هم، ولى در اِسناد چنین اختلافى ‏است. روشن ‏است که شیخ همان روایت و نقل ابن قولویه را با اشتباه در اِسناد دنبال کرده ‏است. علاوه بر این، عقبة بن قیس پدر صالح از اصحاب امام صادق (ع) شمرده شده، بدون آن که توثیق شده‏ باشد؛ لذا چگونه او میتواند از راویان امام باقر (ع) باشد؟ (نجاشى، ج1، ص444)؛ ولى مالک بن جهنى از بزرگان شیعه و اصحاب امام باقر(ع) و موثق است (خویى، معجم رجال الحدیث، ج14، ص158) . در جاى جاى این زیارت اختلاف نُسَخ وجود دارد. از آن جمله در برخى واژه‏‌ها بین روایت ابن قولویه و شیخ اختلاف ‏است. نسخه ابن قولویه از لحاظ اتقان بر نسخه شیخ اولویّت دارد. به همین رو احتمال تصحیف و تحریف برخى الفاظ در آن بسیار است. از جمله عبارت «اللهم العن العصابة التى جاهدت الحسین…» که در نسخه مصباح شیخ ‏است، ظاهراً تحریف یافته و به نظر میرسد، اصل آن «جاحدت؛ انکار کرد» از ریشه جُحود به معناى «مورد انکار قرار دادن» است؛ چنان که آن در بسیارى از روایات «جاحد» به کار رفته ‏است. از جمله در نامه امام حسن (ع) به معاویه چنین آمده است: « ثم جاحدتْنا قریش ما قد عرفته العرب لهم؛ سپس قریش آنچه را که عرب براى آنان پذیرفته بودند، درباره ما انکار کردند» (مجلسى، ج44، ص55) و در خطبه مولى امیر مؤمنان(ع) در بصره این گونه آمده‏‌است: «و یجاحدونا امرنا و ینازعونا حقّنا؛ امر ما را انکار کردند و حق ما را مورد منازعه قرار دادند» (همان، ج32، ص351 و 352 و 355) علاوه بر این، اساساً عبارت «جاهدت الحسین» فاقد مفهوم صحیح و معقولى ‏است؛ زیرا جهاد و مجاهده که در قرآن 28 بار به کار رفته‏ است؛ اما تماماً با عناوین والاى ارزشى یاد شده و از حُسن فاعلى حکایت دارد؛ بر این اساس هرگز نشاید که عبیداللَّه بن زیاد و عمر بن سعد وقّاص و شمر و خولى را از مجاهدین شمرد و نتوان عبارت «جاهد» را به معناى مطلق «قاتل» به کار برد. خلاصه فرق میان «جاحد» و «جاهد» همان فرق میان ضد ارزش و ارزش ‏است که اولى مورد نکوهش و دومى مورد ستایش ‏است و در زیارت عاشورا از باب نکوهش و لعن به کار رفته‏ است؛ به همین رو با همان «جاحَدَت» تناسب دارد. روایات دیگر نیز آن را تأیید مینماید. سید ابن طاووس میگوید: «عبارت صد بار لعن و سلام را که پس از زیارت مشهور است، در مصباح شیخ که با نسخه دستخط وى مقابله شده بود، نیافتم؛ لذا آن را از مختصر المصباح آوردم» (ابن طاووس، ص147) . در دعاى قبل از سجده در مصباح آمده ‏است: «و العن عبید اللَّه بن زیاد و ابن‏ مرجانه؛ و عبیدالله بن زیاد و ابن مرجانه را نفرین کن»؛ در صورتى که ابن مرجانه، همان عبید اللَّه بن‏ زیاد است و نفر دومى نیست. (رک. بلاذرى، ج5، ص2241)؛ لذا تکرار این عبارت در خصوص ابن زیاد روشن نیست؛ گرچه برخى خواسته ‏اند توجیه کنند (کفعمى، ص485). البته نسخه ابن قولویه از این تشویش عارى‏ است . مهم ‏ترین نکته در زیارت عاشورا تصرّف در عبارت لعن ‏است که مشکلات فراوانى را به بار آورده ‏است. در عبارت ابن قولویه – که اصحّ و اتقن‏ است – چنین آمده است: «ثم تقول مرّة واحدة: اللهم خُصّ انت اول ظالم ظلم آل نبیّک باللعن، ثم العن أعداء آل محمد من الاولین و الآخرین… اللهم العن یزید و أباه و العن عبید اللَّه بن زیاد و آل مروان و بنى امیة قاطبة إلى یوم القیامه؛ سپس یکبار میگویى: خدایا به نفرین مخصوص گردان، نخستین ستمکارى را که به خاندان پیامبرت ستم کرد؛ سپس دشمنان خاندان محمد را از پیشینیان و پسینیان نفرین کن… خدایا یزید و پدرش را نفرین کن و عبید اللَّه بن زیاد و خاندان مروان و فرزندان امیه را جملگى تا روز رستاخیز نفرین کن». (ابن قولویه، باب71) به خوبى روشن ‏است که عبارت «اللهم خُصّ أنت اوّل ظالم ظلم آل نبیک باللعن…» از جمله نصّ دعا و زیارت ‏است؛ ولى عبارت «ثم العن…» به عنوان نصّ دعا و زیارت نیست؛ بلکه خطاب و دستورى به خود زائر است که خود، اعداء آل محمد – چه گذشته و آینده را – مورد نفرین قرار دهد؛ بدون آن که نامى یا عنوان خاصّى را ذکر کند و به عبارتى دیگر «ثم العن اعداء آل محمد» خطاب به پروردگار نیست تا در ردیف «اللهم خصّ انت…» قرار گیرد؛ بلکه خطاب به خود زائر است که خود، دشمنان آل محمد را به گونه عموم نفرین کند و در دل از آنان بیزارى جوید؛ بدون آن که نام کسى را به زبان آورد؛ آنگاه خصوص کسانى را که مستقیماً در فاجعه کربلا دست داشته‏‌اند، مورد نفرین قرار دهد. خلاصه در عبارت زیارت، طبق روایت ابن قولویه، نام اشخاص خاص یاد نشده یا اشاره به اشخاص خاصى – که مستقیماً در فاجعه کربلا دست نداشته‏‌اند – نشده و تنها به زائر دستور داده شده ‏است که دشمنان آل محمد را عموماً – چه اولین و چه آخرین – نفرین کند و از آنان بیزارى بجوید. علاوه بر این، شیوه امامان معصوم(ع) بر آن بوده ‏است که حرمت صحابه را نگه دارند؛ به ویژه سرشناسان آنان را – که معروفیّت یافته‌‏اند – به خوبى یاد کنند و هرگز نه تصریحاً و نه تلویحاً کسى از آنان را به زشتى یاد نکنند. شیخ ابوالفتوح رازى که از بزرگان امامیه و مفسّر عالیقدر جهان تشیّع ‏است، در تفسیر گرانقدرش حدیثى را از امام على بن موسى الرضا از پدرش از جدّش امام صادق(ع) آورده است که فرمود: «اجتمع آل محمد على الجهر ببسم اللَّه الرحمن الرحیم و على قضاء ما فات من الصلاة فى اللیل بالنهار و على قضاء ما فات بالنهار فى اللیل و على ان یقولوا فى اصحاب النبى(ص) احسن قول؛ آل محمد اتفاق نظر دارند تا در جهر به بسم اللَّه الرحمن الرحیم و قضاى نوافل شب در روز و بالعکس و نیز اتفاق نظر دارند تا درباره اصحاب پیامبر بهترین گفتار را بگویند (ج1، ص28، ذیل تفسیر بسمله) . یعنى هرگز آنان را به زشتى یاد نکنند؛ زیرا حرمت مقام نبوّت چنین اقتضایى دارد؛ از این رو هرگونه گفتارى درباره صحابه معروف که بر خلاف حدیث یاد شده باشد، پذیرفته نیست. بنابر آنچه آمد، آن بخش از زیارت عاشورا که متضمن لعن صحابه‌‏اى است که در قتل امام حسین(ع) در روز عاشورا دست نداشته‌‏اند، از سوى برخى از راویان حدیث افزوده شده و لعن این دسته از صحابه و جرح عواطف مسلمانان از رهگذر آن، نه تنها با ذوق سلیم ناسازگار است که با سیره ائمه اهل بیت(ع) نیز موافقت ندارد.
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
بسمه تعالی
السلام علیکم
اینکه اختلاف نسخه وجود دارد واضح است، حتی نسخ خود کامل الزیارات هم مختلف است، اما اینکه نسخه کامل الزیارات اتقن است باید بررسی شود، و اینکه شیوه امامان چه بوده باید بحث شود.
اما به شما عرض کنم که سید بحرالعلوم نقل می‌کند که شیخ طوسی رحمه الله و جماعت شیعه همان «اللهم خصّ أنت…» را می‌خوانده‌اند و در مصباح موجود است، و شما در قضایا بیشتر کار کنید و عجله نفرمائید.
8739
مطرح شده توسط: محمد سعيد گرجيان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *