فرمایشات حضرت آیت الله سیدعلی حسینی میلانی دامت برکاته بمناسبت حلول ماه محرم الحرام

عن مولانا وسيدنا أبي عبدالله الحسين سيدالشهداء عليه السلام: «وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى».
چنین اتفاق افتاده که حادثه کربلا در ماه محرم که از اشهر حُرُم هست بعد از ماه ذی الحجه که آن هم از اشهر حُرُم هست واقع شده در ماه ذی الحجه قضایایی که اتفاق افتاده متعلق به اهل بیت (علیهم السلام) که هر یک از این قضایا از ادله امامت و ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت (علیهم السلام) هست.
در ماه ذی الحجه مسئله ازدواج امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره (علیهما السلام) واقع شده و اتفاق این قضیه بدین صورت بوده که شیخین به ترتیب تقاضا کردند ازدواج با حضرت را و خواستگاری کردند یا بطور مستقیم یا توسط دخترانشان و پیامبر هر دو نفر جواب رد دادند و بلافاصله نسبت به امیرالمؤمنین که خواستگاری کردند حضرت فرمودند اهلاً و سهلاً این کلمه اهلاً و سهلاً که در خود روایات عامه وجود داره بعد از رد شیخین دال است بر یک معنای بزرگی چرا؟ زیرا در سنن ترمذی و در منابع دیگر و دست اول اهل سنت و ایضاً و در منابع خود ما در وسائل الشیعه این روایت هست که «إذا اتاكم من ترضون دينه وخلقه فزوّجوه والاّ تکن فتنة وفسادٌ يا فساد كبير» کسی که خودش این مطلب را می‌گوید و دستوری دهد به مردم عمل نکند یکشف از اینکه یکی از این دو نفر ممّن ترضون دینه وخلقه نبودند و امیرالمؤمنین اهلاً و سهلاً این نظیر آن است که دو نفر را امتحان کنیم سؤالی را بدهیم این دو نفر رل پاسخ بدهند یکی 20 بگیره و دیگری صفر نه این است که امیرالمؤمنین (علیه السلام) افضل است من الشیخین این تعبیر غلطه! امیرالمؤمنین (علیه السلام) به تعبیر ما 20 و آنها صفر. کسی که که صفر می‌گیره می‌گویید مردود این داستان در ماه ذی الحجه و اقع شده.
در مسئله مباهله نکته این است که ما غافلیم از این مسئله که پیغبمر اکرم (صلى الله عليه وآله) در مباهله چند کار کردند: قرآن را عملاً تفسیر کردند قل تعالوا ندع ابناءنا و ابنائکم ونساءنا ونسائکم وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل. در این آیه اسمی از کسی آورده نشد) در اطراف پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) چقدر زنان وجود داشتند ازواجشان که بودند از خاندانشان زنان خوبی وجود داشتند چرا در بین نسائی که اطراف حضرت بودند فقط صدیقه طاهره آن هم آیه تعبیرش به جمله صدیقه طاهره فردند و مفردند. انفس را اینهمه رجال در اطراف پیامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) بودند فقط امیرالمؤمنین (علیه السلام) را بیارند و مصداق انفس قرار بدهند و عملاً آیه مبارکه را تفسیر بکنند با وجود رجال دیگر این قضیه انفسنا شاهد داره باز در خود روایات که وقتی پیامبر اکرم آن قبیله کذابی را که شیطنت می‌کردند خواستند حضرت آنها را تهدید کنند به تعبیر بنده گفتند آروم باشید «والاّ لأبعثنَّ الیکم رجلاً نفسی» (یا آروم بنشینید یا کسی رو می‌فرستم که) یقتلُ رجالکم، یسبی نسائکم. ابوبکر گفت: انا یا رسول الله. حضرت فرمودند نخیر (لا) عمر گفت: انا یا رسول الله حضرت فرمودند (لا) آن وقت حضرت امیر را فرستادند این در منابع دست اولشان موجود می‌باشد. یک (لا) داریم یک نه و یک آری. این آیه در ماه ذی الحجه نازل شده از آن طرف ملاحظه می‌کنید که بودن امیرالمؤمنین (علیه السلام) نفس رسول الله (صلی الله علیه وآله) چه دلالت‌هایی دارد به گونه‌ای که فخر رازی وقتی نظریه ما را در رابطه با این آیه ذکر می‌کنند که خلاصه می‌شود نظریه ما در افضلیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه انبیاء سلف جوابی ندارد جز ادعای اجماع بر اینکه نمی‌تواند غیر نبی افضل باشد بر نبی فقط همین و حرف دیگری ندارد! ما در آنجا نوشتیم که شما که ادعای اجماع می‌کنی بهر حال شیعیان را از این امت می‌دانی یا خیر؟ اجمعتِ الأمة علی اینکه نمی‌شود غیر نبی أفضل باشد من النّبی ما که جزو این امت هستیم شیخ مفید که قبل از شما به چند قرون بوده در خصوص افضلیت ائمه ما و امیرالمؤمنین از انبیاء سلف رساله‌ای نوشته که رساله ایشان موجود است. این چه ادعای اجمالی است اگر حرف دیگری فخررازی داشت حتماً بیان می‌کرد! از آن طرف باز در آیه مباهله این نکته وجود دارد که خیلی از ماها از آن غافلیم پیغمبر اکرم فرمودند به اهل بیتی که همراهشان بودند: «إذا أنا دعوتُ فأَمنِّوا» یعنی وقتی من شروع به دعا یا نفرین کردم شما آمین بگوئید آمین گفتن حسنین در آن سنین صغیر و پائین این چه تأثیری دارد اولاً پیغمبر اکرم دعاشون مستجابه احتیاج به اینکه کسی در دعایش آمین بگوید نیست حالا اگر احتیاج هم باشد برای سنینی از قبیل حسنین یه حرفیه! شما ملاحظه بکنید چه نقشی داشتند اهل بیت (سلام الله علیهم) در این واقعه. این واقعه واقعه اسلام و کفره اگر نصاری می‌ماندند و مباهله انجام می‌شد روایتی داریم که نصرانیتی در عالم باقی نمی‌ماند پس چه تأثیری داشته آمین گفتن اهل بیت (علیهم السلام) برای پیشرفت و پیشبرد اسلام و حقانیت رسول الله (صلی الله علیه وآله) «إذا أنا دعوتُ فاقنوا» و از طرفی واقعه غدیر خم در ماه ذی الحجه البته بین واقعه غدیر خم و ذی الحجه آخر حیات رسول الله (صلی الله علیه وآله) و واقعه کربلا پنجاه سال فاصله واقع شده اما اینکه ماه محرم بعد از ماه دی الحجه است برای ماه تداعی می‌کند که چه شد غدیر خمی که بیعت کردید این بیعت کجا رفت چرا بایستی این قضایای ماه ذی الحجه نادیده گرفته شود و بدست فراموشی سپرده شود ما که الان آمدیم ماه محرم را بعد از ماه ذی الحجه می‌بینیم و این سؤال براتون مطرح است ولو فاصله باشد بین ذی الحجه اصلی و محرم اصلی سیدالشهداء سلام الله علیه فلسفه این واقعه را که واقعه کربلاست می‌فرمایند: «لطلب الاصلاح في اُمة جدي» در این عبارت دقت کنید کلمه طلب آمده انسان وظیفه دارد برود به سراغ وظیفه و تکلیفی! انسان باید عمل بکند به تکلیفش و طلب کند آن تکلیف را! وظیفه ندارد که حتماً تحقق پیدا کند آن غرض اصلاح واقع شود یا نشود یا اگر واقع شود ناقصاً واقع شود آن به من مربوط نیست. عمل به وظیفه به بنده مربوط است. به من گفتند که این کار را بکن اینکه آن غرض و نتیجه مقصوده مترتب شود یا نه یا بصورت من باید عمل به وظیفه‌ام بکنم لطلب الاصلاح… اصلاح در این عبارت مقصود چیست؟ همیشه کلمه اصلاح در جایی استعمال می‌‎شود که در آنجا فسادی وجود داشته باشد من می‌خواهم اصلاح کنم یعنی آن فساد را بردارم فساد به معنای واسعش اگر کسی مریض شود می‌گویند مزاجش فاسد شده اگر اقتصاد یک کشوری خراب شود می‌گویند اینجا فساد پیدا شده معنای فساد این نیست که فقط مثلاً فرض کنید در اینجا چیزی یا نجاستی اینجا وجود داشته باشد یکی از مصادیق فساد هست! فساد مصادیق زیادی دارد شما می‌گوئید هوای این اتفاق فساد است! فساد به معنای وسیعش! اصلاح باید همیشه متناسب باشد با آن فساد موجود شما اگر بخواهید فسادی را که در این اتاق وجود داره برطرف کنید متناسب با آن باید مصلحش را ایجاد کنید در مزاج انسان فساد پیدا می‌شود یعنی آن اخلاط اربعه با هم مخلوط می‌شوند و توازن نداره صحت مزاج در وقتی است که اخلاط اربعه اعتدال داشته باشند وقتی اختلاف پیدا کنند فساد پیدا می‌شود این فساد مصلح می‌خواهد لذا به اصطلاح طب قدیم اگر در مزاج انسان فساد پیدا بشود می‌گویند باید مصلحی مصرف بکنی پس در هر بابی از ابواب فسادی پیدا می‌شود باید برای رفع آن فساد ما باید مصلحی داشته باشیم متناسب با آن فساد! في اُمة جدي! این فسادی که واقع شده فساد دامنگیری است همه امت را گرفته نه شهر مدینه فقط نه مدینه و مکه نه مدینه و مکه و غیر این دو از بلاد حجاز را بلکه امت جد سیدالشهدا در آن تاریخ قدر متیقنش حجاز بوده یمن بوده و عراق و شام بوده در تاریخ 60 هجری بلاد اسلام این 4 کشور بوده در امت رسول الله فساد پیدا شد. نه در شهر و کشور یا قبیله و قوم معینی بلکه في اُمة جدي چرا فرمودند اُمة جدي نفرمودند اُمة رسول الله اُمة جدي این بار نکته‌اش شاید این باشد که کسانی که از ذریه پیغمبر اکرمند یعنی سادات که ذریه اهل بیت هستند تکلیفشان مضاعفه! تکلیف ذریه پیغمبر اکرم برای اصلاح دو برار تکلیف غیر ذریه رسول الله است شاهدش اینست که مرحوم آقای شرف الدین به مرحوم پدرم به مناسبت این مطلب را نوشتند که ما سادات اولی هستیم در حفظ امامت و ولایت اهل بیت از دیگران که واقعیتی است.
حاشیه: اگر یک سیدی از ذریه اهل بیت (علیهم السلام) به مسیر انحرافی برود آن وقت چی؟ خدای نکرده سیدی از ذریه اهل بیت سنی باشد و عمری باشد این چه می‌شود؟ لذا در احوالات مرحوم علامه حلی نوشته‌اند که بحثی کرد با یکی از علمای اهل سنت که او سید بوده مرحوم علامه فرموده بودند که چه مصیبتی بر اهل بیت بالاتر از اینکه تو که از ذریهشان هستی مدافع دشمنانشان هستی؟ چه مظلومیتی از این بالاتر؟
کلمه انّما که انما خرجت لطلب الاصلاح في اُمة جدي می‌گوید که سیدالشهدا (علیه السلام) هدفی جز اصلاح نداشته‌اند از مدینه خارج شدند به طرف مکه و از مکه به سمت عراق خروج سیدالشهداء به طرف عراق هم بخاطر دعوت بوده و در اینها حکمت وجود دارد این دعوت از چه کسانی بوده که این همه نامه برای سیدالشهداء نوشتند اگر بخواهیم بیشتر صحبت بکنم عمده عرایض را در دو مطلب قرار می‌دهم:
مطلب اول: فسادی که در امت واقع شده بود چه فسادی بوده و سیدالشهداء در این کدام منظور و هدفشان از بیان آن چه بوده است؟
مطلب دوم: اینکه آنهایی که مباشرت کردند قتل سیدالشهداء را چه کسانی بودند؟
اما مطلب اول که گفتم اصلاح باید متناسب باشد با آن فساد این فساد کل امت را گرفته اینجا علم به این مقدمه هم دقیقاً لازمه و توجه به این جهت که عرض کردم که همیشه اصلاح باید متناسب با فساد باشد. فساد موجود را بخواهیم برداریم باید آن شیئی را که بردارد آن فساد را بتواند بردارد بنده در عرایضم مثال زدم گفته‌ام که اگر کسی سردرد پیدا می‌کند به او می‌گویند دو تا قرص فلان را مصرف کنی تا سردردت برطرف بشه. یک دانه قرص مصرف بکنه فایده نداره! اگر گفتند علاوه بر این دو تا قرص فلان آمپول را باید بزنی اگر آمپول را نزند این سردرد باقی است.
رفع فساد هم تارةً به رفع به معنای رفع موجود است تارةً رفعی است به معنای دفع و در داستان سیدالشهداء (علیه السلام) وجود داشته است فساد نه اینکه حضرت می‌خواستند جلوی فساد را بگیرند یعنی واقع نشود دفع باشد خیر اینگونه نبود بلکه رفع به معنای حقیقی بوده است همان که در آیه تطهیر می‌گوییم لیذهب عنکم الرجس به معنای رفع است یا به معنای دفع آنجا گفتیم به معنای دفع می‌باشد. اینجا فساد واقع شده بوده حقیقتاً باید رفع می‌شد این فساد حقیقتاً مصلح و رافع این فساد باید متناسب با آن فساد بوده باشد.
با دقتی بیشتر باید ببینیم چه فسادی بوده د امت که رفع آن موقوف شد بر اینکه حضرت به شهادت برسند اولادشان به شهادت برسند برادران و اصحابشان به شهادت برسند عیالش به اسارت بیفتند که چیز کمی نیست آن چه فسادی بوده که نیازی به این قضایا بوده گفتیم رفع و رافع آن فساد و مصلح آن باید متناسب باشد بیشتر که معنا ندارد. شما اگر درجه سرما را فرض کنید 20 درجه است لباسی را که برای سرمای 10 درجه یا 5 درجه نمی‌پوشید لباس گرمی که متناسب با سرمای بیرون باشد می‌پوشید دارویی را که می‌خواهید مصرف بکنید متناسب با آن کسالت مصرف می‌کنید و اگر این کسالت با دو تا قرص برطرف می‌شود ما آمپول هم بزنیم اجازه نمی‌دهند و جلوی ما را می‌گیرند.
چطور شد که سیدالشهداء (علیه السلام) هم خودشان هم اولادشان هم برادران و اصحاب و هم اهل بیتشان (علیهم السلام) به شهادت و اسارت بیافتند این چه فسادی بوده اگر نیازی برای رفع این فساد نبود که خانواده به اسارت بیافتند قطعاً این کار نمی‌شد مگر چیز کمی است به اسارت افتادن عیالات پیغمبر اکرم؟
باید ببینیم این چه فسادی بوده که احتیاج به همه این قضایا بوده و تحمل همه این مصائب؟ سیدالشهداء می‌دانستند که چه خواهد شد و با علم به آن آمدند به کربلا. با علم به اسارت افتادن عیالاتشان آنها را که آوردند به کربلا که این هم جزء برنامه اصلاحی حضرت بوده! اینجا معلوم می‌شود که چقدر مطلب هست در زیارت نامه‌های اهل بیت (علیهم السلام) تأکید می‌کنم در این ادعیه و زیارات دقت کنید مطلب هست در زیارت سیدالشهداء «زیارت اربعین» بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ».
در کمله بَذَل و مهجة و فیك دقت کنید لام اینجا چه نقشی دارد لام نتیجه است لام تعلیل است یا لام غایت؟ لیستنقذ عبادك اُمة جدي.. لیستنقذ عبادك من الجهالة وحیرة الضلالة کدام ضلالة؟ خودشان فرمودند در حدیث متواتر «اني تارك فيكم الثقلین ما ان تمسّکتم بهما لن تضلوا ابداّ» کدام ضلالة؟ ضلالة جدایی از قرآن و عترت در این امت پیدا شده چه کسی اولیتر است از سیدالشهداء در حفظ وصیت پیغمبر اکرم؟ حدیث ثقلین وصیت پیغمبره. امة جدي من اولی هستم از دیگران تا این وصیت را احیا کنم و برگردانم به قرآن و عترت. در این پنجاه سال چقدر فاصله افتاد؟ این فاصله آن قدر زیاد است که رفع این فاصله و برگشتن مجدد این امت به قرآن و عترت نیاز دارد به مهجة سیدالشهداء. وقتی مهجة سیدالشهداء نیاز باشد به طریق اولی مهجة برادر و فرزند و سایر اصحاب لازمه!
چه فسادی بالاتر از این که امت کسی را بیاورند سر کار که این شخص برایش قتل نفس محترمه هیچ مسأله‌ای نباشد دروغ و تهمت و بدعت‌گذاری در دین مسأله‌ای نباشد تا جائیکه فرزندش را که مرتکب همه کبائر می‌شده به نقل شیعه و سنی بجای خودش بعنوان ولی امر مسلمین و خلیفه مردم با با او بیعت بکنند عبدالله بن عمر پرچمدار بیعت با یزید باشد. عبدالله بن عمر آن روز را در نظر بگیرید که چقدر در جامعه تأثیر گذار بوده و چه ضرری او و ابو موسی اشعری به اسلام زدند زیرا ایندو خصوصیتی داشتند که در بین دیگرن کم بوده یا مفقود بوده.
کار بجایی برسد که «لا خبر جاء ولا وحيٌ نزل» اینجا احتیاج نیست که بَذَلُ مُهجتهُ فیك بشود؟
اگر سیدالشهداء این کار را نمی‌کرد اشکال نمی‌شد بر حضرت که با یزید بیعت کردی و به تبع شما همه مسلمین با یزید بیعت کردند خلافت و ولایت یزید امضاء شد و شرعیت پیدا کرد؟ خیر من بیعت نمی‌کنم «مِثْلی لا یُبایِعُ مِثْلی یزید» همه چیز انکار شد از غدیر گرفته تا مباهله و سایر فضایل و حتی قرآن! بجایی رسید که قرآن را تیرباران کردند. اولش گفت حسبنا کتاب الله خودش می‌دانست که کتاب الله تیرباران خواهد شد؟ اصلاً نقشه این بوده که ابتداءً عترت را بگذاریم کنار بعد هم به قرآن برسیم و تیربارانش کنند؟
سیدالشهداء وقتی تأمل کنیم می‌فهمیم چه کردند حتی اگر امام معصوم نبود که امام معصوم افعال و اقوالش و تمام حرکات و سکناتش روی حساب و کتاب است مطابق حکمت بوده فعل سیدالشهداء (علیه السلام) مطابق مصلحت بوده و محاسبات ایشان دقیقاً دقیق بوده و هر کسی غیر از این مطلب را بگوید نفهمیده! کسانی که این مطلب را بگویند یا مرض دارند در قلبشان یا نمی‌فهمند.
چطور شده که یهودیان و نصرانی‌ها و ملحدین فهمیدند حرکت سیدالشهداء را و تا به امروز از حرکت سیدالشهداء تجلیل می‌کنند و برایشان یک واقعه بهت‌آور شده که چگونه یک انسان حاضر می‌شود این همه تضحیه بکند برای عقیده‌اش؟ در مقابل یک شیخ نفهم برمی‌گردد و می‌گوید که حضرت اصلاً نمی‌دانستند که به شهادت خواهند رسید‍! پرسیدیم تو که می‌گویی نمی‌دانستند و کتابی را که نوشته‌ای بر چه اساسی نوشتی می‌گوید من براساس تاریخی نوشتم من به قطع نظر از عصمت حضرت نوشتم پاسخ دادیم اگر تو داستان سیدالشهداء را به قطع نظر از عصمتشان نوشتی پس شما با الاغی که دارد راه می‌رود به قطع نظر از اینکه تو انسانی و او حیوان چه تفاوتی داری؟ به قطع نظر از انسانیت تو جامع مشترک بین تو و این گاو حیوانیت است. عصمت را از سیدالشهداء بگیری چیزی از حضرت باقی نگذاشتی؟ خیال می‌کنی عصمت چیز کمی است حتی با قطع نظر از عصمت مطابق حکمت بوده فعل سیدالشهداء (علیهم السلام) این بیان‌ها یا نفهمی است و یا مرض! خداوند متعال این جور افراد را هم در این عالم مفتضح می‌کند هم در آن عالم که فضیحت آن عالم بالاتر از این عالم می‌باشد که قابل درک نیست که هر آن تمنا می‌کند که آب بشود برود زیر زمین.
بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیك لیستنقذ عبادك اُمة جدي من الجهالة برگرداندند امت را به جاهلیت اولی و به کفر و شرک. اگر قرآن عترت را از امة بگیرید آیا برای امت چیزی باقی می‌ماند؟
آنوقت سیدالشهداء آمدند. کسانی که مباشرت کردند قتل سیدالشهداء را شیعیان بودند؟ تحقیق کردیم به این داستان رسیدگی کردیم از هر جهت شیعیان امیرالمؤمنین را یا به قتل رسانده بودند یا ترور کردند یا به زندان انداختند و یا در بدر کردند و شهر کوفه را محاصره کردند مباشرین قتل سیدالشهداء اگر شیعه باشند بینک و بین الله شیعه هم هر قدر هم فاسد باشد آیا سم‌های اسبش را نو می‌کند و جدید می‌کند و بر بدن سیدالشهداء می‌تازد؟ هر قدر هم فاسد و فاسق و فاجر و طالب دنیا باشد؟ کدوم شیعه اهل بیته که فاسق و فاجره خیام سیدالشهداء را به آتش می‌کشد؟ کدام شیعه است که طفل رضیع را به این شکل به شهادت برساند هر چقدر قسی القلب باشد.
کدام شیعه است که حضرت بگوید یک قطره آب بدهید و او ابا کند و برای حضرت آب نیاورد؟ اصلاً چنین چیزی امکان دارد کدام شیعه این کار را می‌کند؟ سیدالشهداء روز عاشورا به اینها گفتند یا شیعة آل ابی سفیان همان کسانی که امت را از قرآن و عترت جدا کردند آنها بودند که آمدند سیدالشهداء را به این صورت به شهادت رساندند. ما این قضایا را تحقیق کردیم و رسیدگی کردیم به این قضایا و حقایق کربلا را تا آن اندازه که منابع در اختیارمان هست رسیدگی کردیم و می‌بینیم بیشتر قضایا را برای ما نقل نکردند مورخین قلم بدست که مزدوران حکومت طاغوت بودند واقعیت‌ها را ننوشتند و مانع از رسیدن آن واقعیات به ما شدند این مطالب را به مردم در دهه عاشورا برسانید و بگوئید تا مردم بدانند که آل ابی سفیان چه کردند و بدانند که انحراف از راه پیغمبر و جدایی از قرآن و عترت نتیجه‌اش چی شد؟ و بدانند که کسانی که در داخل و بین ما حرف‌هایی انحرافی می‌زنند دانسته یا ندانسته خدمت به آل ابی سفیان می‌کنند.
فرمایشات حضرت آیت الله سیدعلی حسینی میلانی دامت برکاته بمناسبت حلول ماه محرم الحرام
مرکز تخصصی امامت اهل بیت (علیهم السلام)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *