سخن يكى از معاصران

سخن يكى از معاصران
يكى از اساتيد دانشگاه هاى مكه كه در آن سامان از جايگاه ويژه اى برخوردار است، جزوه اى در بحث امامت نگاشته و در ضمن آن به آيه تطهير و روايات ذيل آن پرداخته و آن را از جهت سند، متن و دلالت بررسى كرده است. در سفر اخير كه به مكه مكرمه مشرف شدم، با وى ملاقاتى داشتم و جزوه او را دريافت كردم. در اين جزوه هيچ مطلب جديدى وجود نداشت و تمام مطالب آن تكرار سخن گذشتگان است، فقط اين كه استاد مذكور، روايات و مطالب پيشينيان را گزينش كرده و تنها به گوشه اى از آن ها پرداخته است. هر چند كه سراسر كلام وى مغرضانه و متعصبانه است، اما به جهت بيان جايگاه علمى و انصاف يكى از معاصرين اهل سنّت، به قسمتى از عبارات وى ـ به جهت پيش گيرى از اطاله كلام ـ كه دروغ و تعصب در آن نمايان تر است اشاره كرده و نقد مى كنيم. او مى نويسد:
و أمّا «حديث الكساء» فنقف معه وقفات:
أولا: الأسانيد والطرق:… ورد له سندان… الأوّل: عن عائشة رضي الله عنها وهو الحديث الوحيد الصحيح في مسألة الكساء، فقد رواه مسلم بسنده: عن عائشة قالت: خرج رسول الله «غداة وعليه مرط مرجل من شعر أسود فجاء الحسن بن عليّ فأدخله، ثمّ جاء الحسين فأدخله، ثمّ جاءت فاطمة فأدخلها معه، ثمّ جاء عليّ فأدخله، ثمّ قال: «إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا».
الثاني: عن أم سلمة رضي الله عنها و ورد عنها من عدّة طرق:
الأولى: رواية الترمذي. روى بسنده إلى عمر بن أبي سلمة، ربيب النبي قال: «لمّا نزلت هذه الآية على النبي: «إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا» في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحُسيناً، فجلّلهم بكساء وعليّ خلف ظهره، فجلّله بكساء ثمّ قال: «أللّهمَّ هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهيرا».
قالت أم سلمة: وأنا معهم يا نبي الله؟ قال: «أنتِ على مكانك وأنت على خير».
الثانية: عن عطاء، عن عمر بن أبي سلمة… رواه الترمذي كذلك.
الثالثة: عن شهر بن حوشب، عن أم سلمة… نحوه بدون الآية ولا تفصيل كيفيّة التجليل.
الرابعة: عن عطاء بن أبي رباح، حدّثني من سمع أم سلمة… رواه أحمد بلفظ أطول.
الخامسة: عن عطاء بن يسار.
اما حديث كساء كه پيرامون آن در چند موضع درنگ مى كنيم:
مرحله نخست اسانيد و طرق روايت… . دو سند براى آن وارد شده است… :
الف: از عايشه و آن تنها حديث صحيح در جريان كساء است كه آن را مسلم به سند خود روايت كرده است. عايشه گفت: روزى صبحگاهان رسول خدا، در حالى كه عبايى داراى نقش و نگار و بافته شده از پشم سياه به بر داشت از منزل خارج شد. پس امام حسن بن على آمد و پيامبر خدا او را داخل در عباى خود نمود. سپس امام حسين آمد، او را نيز به داخل عباى خود برد. پس از آن فاطمه سلام الله عليها آمد، او را نيز به داخل عباى خود برد و بعد على عليه السلام آمد و او را هم داخل در عبا نمود. آن گاه پيامبر ]اين آيه را تلاوت [فرمود: (إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا).
حديث دوم از امّ سلمه رضى الله عنها است كه به طرق متعددى از او روايت شده است.
طريق يكم: روايت ترمذى است كه به سند خود از عمر بن ابى سلمة، فرزند خوانده پيامبر روايت كرده است كه گفت: وقتى آيه (إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً) در خانه امّ سلمه بر پيامبر نازل شد، حضرتش فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند و كسائى بر روى آن ها كشيد و در حالى كه على عليه السلام پشت سر ايشان بود، كساء را بر روى او نيز كشيد و عرضه داشت: «بارالها، اينان اهل بيت من هستند; پس ناپاكى را از ايشان دور ساز و آنان را كاملا پاك گردان».
امّ سلمه عرض كرد: اى پيامبر خدا، آيا من نيز با ايشانم؟ پيامبر فرمودند: «تو در جايگاه خودت هستى و عاقبت خوبى دارى».
طريق دوم: از عطاء از عمر بن ابى سلمه است… كه آن را نيز ترمذى با همين عبارات روايت كرده است.
طريق سوم: از شهر بن حوشب از امّ سلمه… به همان صورت نقل كرده است، البته بدون ذكر آيه و تفصيل كيفيّت انداختن كساء.
طريق چهارم: از عطاء بن أبى رباح ]كه گفت[: بر من روايت كرد كسى كه از امّ سلمه شنيده بود… . احمد آن را با تفصيل بيشترى روايت كرده است.
طريق پنجم: از عطاء بن يسار است.
سپس اين عالم معاصر به بررسى سند اين روايات پرداخته و مى نويسد:
ثانياً: دراسة الطرق:
الطريق الثالثة: فيها: «شهر بن حوشب». قال ابن عون: تركوه، أي طعنوا فيه. وقال موسى بن هارون: ضعيف. وقال النسائي: ليس بالقوي.
وقال الساجي: ضعيف. وقال ابن عدي: وعامة ما يرويه شهر بن حوشب من الحديث فيه من الإنكار ما فيه، وشهر ليس بالقوي في الحديث. وهو ممّن من وثّقه، لكن الراجح أنّه: ضعيف;
مرحله دوم: بررسى طرق:
در طريق سوم «شهر بن حوشب» است. ابن عون مى گويد: تركوه; درباره او طعن واقع شده است. موسى بن هارون نيز درباره وى گويد: ضعيف است.
نسائى نيز گويد: قوى نيست. ساجى نيز به اين ضعف اشاره مى كند و مى گويد: ضعيف است. ابن عدى نيز در همين راستا مى نويسد: و در عموم احاديثى كه شهر بن حوشب روايت كرده، مطالب غير قابل قبول وجود دارد، چرا كه شهر بن حوشب در حديث قوى نيست و او از كسانى است كه به حديثش احتجاج و اعتنا نمى شود. كسانى هستند كه او را توثيق كرده اند، لكن قول به ضعيف بودن او ترجيح دارد.
اين عالم مكه در ادامه به بررسى متن اين احاديث پرداخته و مى نويسد:
ثالثاً: دراسة المتون:
أـ أصح الأحاديث هو حديث عائشة ولنا وقفات… .
ثانياً: ليس فيه إلاّ إدخال النبي من ذكر تحت الكساء وقراءة الآية وليس في هذا غير أنّ هؤلاء من أهل البيت لا حَصرَ أهل البيت فيهم، لأنّ الآية كلها في نسائه… وعند إيرادكم حديث مسلم أوهمتم القارئ أنّ لفظ مسلم يخرج النساء من معنى الآية… قلت: فأين في صحيح مسلم التصريح بذلك؟… فليس في صحيح مسلم غير إدخال الأربعة تحت الكساء وقراءة الآية، فأين صرح بعدم دخول نسائه؟
ثالثاً: هذه الرواية تدل على أنّ الصحابة وأمّهات المؤمنين لا يعادي بعضهم بعضاً، وإن وقع بينهم قتال، فها هي عائشة تروي فضائل آل البيت ممّا يؤكد أنّه لم يكن بينهم ما يزعمه الشيعة.
رابعاً: لم يفهم الصحابة من هذه الآية والحديث إمامة ولا عصمة وإلاّ لبايعوا علياً ولما قاتلوه بعد ذلك، ثمّ لأنكر على من يقاتله بالآية والحديث.
خامساً: رواية أهل السنّة من عهد التابعين إلى عصر التصنيف وإخراج أهل السنّة للحديث في مصنفاتهم دليل العدل والحبّ لآل البيت.
سادساً: عدلت الشيعة عن الإستدلال بهذا الحديث الصحيح إلى حديث ضعيف لعدم وجود لفظ يخرج أمّهات المؤمنين من أهل البيت ولنفرتهم وبغضهم لعائشة;
مرحله سوم: بررسى متون حديث:
صحيح ترين حديث در اين باره حديث عايشه است و دراين جا تأمّلاتى وجود دارد… .
تأمّل دوم اين كه در اين حديث مطلبى بيان نشد، جز اين كه پيامبر افراد مذكور را زير كساء داخل كرد و آيه را قرائت فرمود و اين كار پيامبر چيزى را ثابت نمى كند جز اين كه ايشان از اهل بيت هستند.
امّا حصر اهل بيت در ايشان از اين حديث استفاده نمى شود، زيرا همه آيه درباره همسران پيامبر است… و چون از حديث مسلم چنين توهّم شود كه كلام او زنان پيامبر را از معناى آيه خارج مى كند… مى گويم: در كجاى صحيح مسلم به اين مطلب تصريح شده است؟… در صحيح مسلم مطلبى نيست غير از اين كه پيامبر اكرم چهار نفر را زير كساء داخل كرد و آيه را قرائت فرمود. پس وى در كجا تصريح كرده كه زنان پيامبر ]در مفهوم اهل بيت[ نيستند؟
تأمّل سوم اين كه اين روايت دلالت دارد كه هيچ يك از صحابه با هيچ كدام از همسران پيامبر عداوت و دشمنى نداشته اند، هر چند كه ميان آنان جنگى رخ داده باشد، هم چنان كه عايشه فضائل آل البيت را روايت مى كند و اين از دلايلى است كه تأكيد مى كند بين صحابه و همسران پيامبر عداوت نبوده است. ـ بر خلاف آن چه كه شيعه گمان مى كند ـ .
تأمّل چهارم اين كه صحابه پيامبر از اين آيه و حديث نه امامت فهميده اند و نه عصمت، در غير اين صورت قطعاً با على بيعت مى كردند و در نتيجه آنان كه با على جنگيدند، با او نمى جنگيدند و با استناد به آيه و حديث ذيل آن، جنگ كنندگان با او را محكوم مى كردند.
تأمل پنجم اين كه نقل اين حديث از سوى اهل سنت ـ از زمان تابعين تا عصر كتابت حديث ـ ونقل آن در نوشته هاى اهل سنت دليلى است بر محبت آنان نسبت به آل البيت.
تأمل ششم اين كه شيعيان از استدلال به اين حديث صحيح، به حديثى ضعيف كه زنان پيامبر را از اهل بيت خارج كرده است عدول كرده اند كه به خاطر نفرت و بغض آنان نسبت به عايشه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *