اصطلاح «تشيّع» در ميان اهل سنّت

اصطلاح «تشيّع» در ميان اهل سنّت
روشن شد كه معناى «شيعه» و «تشيّع» به طور مطلق، تبعيت از اهل بيت عليهم السلام و اعتقاد به خلافت بلافصل اميرالمؤمنين پس از رسول خدا است. امّا اين واژه در ميان جمعى از اهل سنّت تبديل به اصطلاحى براى قدح رجال شده است. اهل سنّت اين اصطلاح را دست كم در مورد سه گروه و با تعابير مختلف به كار مى برند. اين سه گروه عبارتند از:
يكم كسانى كه قائل به تقدم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بر شيخين هستند.
اهل سنّت در مورد اين گروه تعابيرى چون «غال في التشيّع» و «كان شيعيّاً مفرطاً» به كار مى برند. در نظر اهل سنّت اين گروه خود دو دسته هستند:
نخست: گروهى كه اميرالمؤمنين عليه السلام را به طور مطلق بر غير ايشان مقدم مى دارند، امّا در عين حال شيخين را سبّ و شتم نكرده اند.
دوم: گروهى كه علاوه بر مقدم داشتن اميرالمؤمنين عليه السلام بر ديگران، شيخين را هم سبّ و شتم مى كرده اند.
بعدها اصطلاح «رافضى» براى گروه دوم جعل شد.
البته اين تقسيم بندى مبناى صحيحى ندارد و شيعه بودن مساوى با رافضى بودن است. در حقيقت رافضى بودن چيزى جز شيعه بودن نيست. «رفض» به معناى نپذيرفتن است، كسى كه به تفضيل اميرالمؤمنين عليه السلام بر ديگران معتقد باشد و آن حضرت را خليفه بلافصل رسول خدا صلى الله عليه وآله بداند، در حقيقت خلافت شيخين را نپذيرفته و از اين جهت «رافضى» است. پس اصطلاح «رافضى» و اصطلاح «شيعى» در حقيقت به يك معنا هستند، امّا اهل سنّت براى شناختن راويان شيعه در صحاح سته و جدا كردن ايشان از شيعيان ديگر، اصطلاح «رافضى» را جعل كردند تا چنين القاء كنند كه هر چند راويان شيعه در صحاح ستّه معتقد به افضليت اميرالمؤمنين عليه السلام هستند، امّا شيخين را سبّ و شتم نكرده اند. به همين جهت است كه ذهبى ـ همان طور كه گذشت ـ مى گويد:
ليس تفضيل عليّ برفض ولا هو ببدعة، بل قد ذهب إليه خلق من الصحابة والتابعين;1
برتر دانستن على عليه السلام رفض و بدعت نيست; بلكه تعدادى از صحابه و تابعين بر اين مسلك رفته اند.
امّا روشن است كه اصطلاح «غال في التشيع» و «كان شيعياً مفرطاً» با اصطلاح «رافضى» مصداقاً يكى است و در خارج هيچ تفاوتى بين اين دو گروه نيست.
برخى از اهل سنّت براى مذمت «رافضه» احاديثى از قول حضرت رسول جعل كرده اند، امّا برخى ديگر اذعان دارند كه اين اصطلاح در قرن دوم و در قضيّه زيد بن على بن حسين عليهما السلام پيدا شده است. در نتيجه همه احاديثى كه در مذمت «رافضه» به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نسبت مى دهند جعلى و دروغ است. ابن تيميه كه به دشمنى با شيعه مشهور است در مورد اين احاديث مى گويد:
وبهذا وغيره يعرف كذب لفظ الأحاديث المرفوعة التي فيها لفظ الرافضة;2
و به اين دليل و دلايل ديگر، كذب اين احاديث مرفوع كه در آن لفظ «رافضه» آمده است دانسته مى شود.
و نووى در المنهاج مى نويسد:
سمّوا رافضة لأنّهم رفضوا زيد بن علي فتركوه;3
رافضه ناميده شدند، به دليل آن كه ايشان زيد بن على را نپذيرفتند و او را ترك كردند.
دوم كسانى كه معتقد به تقدم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بر عثمان بن عفان هستند.4
اصطلاح «فيه تشيّع خفيف» و يا «فيه تشيّع يسير» براى تضعيف راويانى است كه شيعه به معناى حقيقى نيستند، امّا گاهى خلاف اعتقادات اتباع بنو اميه سخن گفته اند. از جمله راويانى كه اين تعبير در مورد آن ها به كار مى رود، كسانى هستند كه اميرالمؤمنين را پس از شيخين و قبل از عثمان بن عفان نام مى برند. از باب نمونه به دو مورد از اين افراد اشاره مى كنيم:

1 . سير أعلام النبلاء: 16 / 457.
2 . منهاج السنّة: 1 / 15.
3 . شرح صحيح مسلم: 1 / 103.
4 . ميزان الإعتدال: 3 / 552، شماره 544.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *