نگاهى به شرح حال اصبغ بن نباته

نگاهى به شرح حال اصبغ بن نباته
اصبغ بن نباته از مشهورترين تابعين بوده است. از ديدگاه اهل سنّت، تابعين نيز هم چون صحابه عادل بوده اند، چرا كه آنان به اين حديث رسول خدا صلى الله عليه وآله عمل مى كنند; حديثى كه خودشان آن را نقل كرده اند. در آن حديث آمده است:
خير القرون قرني ثمّ الّذين يلونهم;
بهترين عصرها، عصر اصحاب من است، سپس عصرى كه پس از آن مى آيد.
حاكم نيشابورى در كتاب معرفة علوم الحديث در نوع چهاردهم آن علم چنين مى نويسد:
«نوع چهاردهم: شناخت تابعين است و اين نوع بر علوم فراوانى مشتمل است. چرا كه تابعين به ترتيب طبقه بندى شده اند و هر گاه انسان از اين علم غافل باشد بين صحابه و تابعين تفاوتى قائل نمى شود و هم چنين بين تابعين و تابعينِ تابعين نيز تفاوت قائل نمى شود. خداوند عزوجل مى فرمايد:
(وَالسّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَالاَْنْصارِ وَالَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسان رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنّات تَجْري تَحْتَهَا الاَْنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَدًا ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ).1
رسول خدا صلى الله عليه وآله آنان را يادآور شده اند… پس بهترين مردم ـ پس از صحابه ـ كسانى هستند كه با اصحاب رسول خدا صلى الله عليه وآله سخن گفته باشند و دين و سنّت را از آنان ـ كه وحى و نزول قرآن را ديده اند ـ بياموزد…».2
وانگهى اصبغ بن نباته از رجال ابن ماجه است، گروهى از بزرگان از او روايت كرده اند و برخى از بزرگان هم چون عجلى3 او را تأييد نموده اند.
البته بسيارى نيز اعتبار او را زير سؤال برده اند، اما همه انتقادات آنان عليه وى به اين مطلب برمى گردد كه او شيعه على عليه السلام بوده و فضايل آن حضرت را روايت كرده است.
براى مثال ابن حبّان مى گويد: «اصبغ بن نباته، دلباخته مهر على بن ابى طالب عليهما السلام بود، از همين رو به نقل روايات ياوه پرداخت و به همين دليل مستحق شد كه احاديث او ترك شود»4.
ابن عدى نيز مى گويد: «در اين جا حديثى از او نمى آوريم; زيرا كسى، مطالبى را كه درباره على عليه السلام روايت كرده است، از او نمى پذيرد».5
روشن شد كه علماى اهل سنّت به چه دليلى احاديث او را ترك گفته اند.
اينك پژوهش گر حقايق! در گفتار ابن عدى كه پس از عبارت اخير وى آمده، بينديش! او مى گويد:
«هنگامى كه يك راوى مورد اطمينان و ثقه از اصبغ روايت كند، به نظر من آن روايت عيبى ندارد; بلكه ايراد از سوى راويان احاديث اوست، زيرا ممكن است آن ها، ضعيف باشند».
اين سخنان، تشويش و نگرانى ابن عدى و امثال او را آشكار مى كند، زيرا قصد آنان اين است كه حديث فردى را بدون دليل و تنها به خاطر شيعه بودنش(!) رد كنند.

1 . سوره توبه: آيه 100.
2 . معرفة علوم الحديث: 41.
3 . تهذيب الكمال: 3 / 308.
4 . كتاب المجروحين: 1 / 174.
5 . تهذيب الكمال: 3 / 310، تهذيب التهذيب: 1 / 316.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *