3 . تأويل حديث

3 . تأويل حديث
آنان در اين شيوه، حديث را تأويل مى كنند; به گونه اى كه دلالت حديث را، بر خلاف ظاهر آن حمل مى نمايند. براى نمونه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله مى فرمايد:
اللهمّ ائتني بأحبّ خلقك إليك وإلى رسولك;
خدايا! محبوب ترين مخلوقت نزد خود و رسولت را پيش من بفرست.
آنان اين عبارت را به اين صورت حمل مى كنند و مى گويند: منظور پيامبر اين گونه بود:
اللهمّ ائتني بمن هو من أحبّ خلقك إليك وإلى رسولك;
خدايا! فردى را كه براى تو و رسول تو يكى از محبوب ترين بندگانت است، نزد من بفرست.
در اين صورت، روايت براى آنان اشكالى ايجاد نمى كند; چرا كه در اين حال بزرگان امت اسلامى نيز جزء محبوب ترين مخلوقات هستند و على عليه السلام نيز يكى از آن هاست.
اين تأويل ها درباره اين حديث در شروح كتاب هايى چون مصابيح السنة، المشكاة و هم چنين در كتاب التحفة الاثنا عشرية آمده است.1
آيا شما با چنين معنايى موافق هستيد؟ مگر مى توان اين تأويل را پذيرفت؟
آيا بدون هيچ گونه دليل مى توان يك حديث را بر خلاف ظاهر آن تأويل و تفسير كرد؟
نگارنده التحفة الاثنا عشرية مى نويسد:
اين قضيّه زمانى اتّفاق افتاد كه ابوبكر و عمر در بيرون مدينه منوّره بودند، از اين رو كه آن ها نبودند، على حاضر شد(!)2
به راستى آيا اين ماجرا به زمانى مربوط است كه ابوبكر و عمر در بيرون مدينه منوّره بودند؟
به خدا سوگند! اگر آن ها در بيرون مدينه منوّره بودند هيچ سخنى نداشتيم; چرا كه ما به هنگام اثبات يا ردّ يك امر، به دور از هر گونه غرضورزى گام برمى داريم.
امّا با حديث نسائى و ابى يعلى چه كنيم؟ طبق نقل اين دو حديث شناس اهل سنّت، پس از دعاى پيامبر خدا صلى الله عليه وآله، ابوبكر آمد، ولى آن حضرت او را نپذيرفت. عمر آمد. ولى حضرتش او را نيز نپذيرفت.3
صاحب المسند مى افزايد: عثمان نيز آمد، پيامبر او را نيز نپذيرفت؟!4
بنابراين، ابوبكر و عمر در داخل مدينه منوّره بودند. اگر نسائى و ديگر راويان، حضور ابوبكر و عمر را در شهر مدينه، به دروغ نقل كرده اند، گناه ما چيست؟

1 . المرقاة فى شرح المشكاة: 10 / 464، مختصر التحفة الاثنا عشرية: 165.
2 . مختصر التحفة الاثنا عشرية: 165. گفتنى است كه كتاب التحفة الاثنا عشرية از بهترين كتاب هاى اهل سنّت در باب اعتقادات و امامت است. اين كتاب بارها به چاپ رسيده است. خلاصه آن را نيز به همراه پيوست هايى از چنين دشمنانى، به زبان عربى، بارها در كشورهاى مختلف به چاپ رسانده اند.
3 . خصائص على عليه السلام: 29.
4 . البداية والنهايه: 7 / 350.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *