آيه مودّت و شبهه هاى ديگر

آيه مودّت و شبهه هاى ديگر
عالمان ديگرى از اهل سنّت نيز اشكال هايى پيرامون اين آيه مطرح كرده اند.
ابن حجر عسقلانى در كتاب الكاف الشاف في تخريج أحاديث الكشّاف به اين آيه اشكال كرده كه اين حديث معارض دارد. وى مى نويسد: اين حديث با روايتى كه از جهت اعتبار برتر است، معارضه دارد; همان حديثى كه در صحيح بخارى آمده است… .1
وى در فتح البارى مى افزايد: مؤيّد ديدگاه ما اين است كه اين سوره در مكه نازل شده است.2
ابن كثير نيز در اين باره اظهار نظر كرده است. وى مى نويسد:
اين كه بگوييم اين آيه در مدينه نازل شده بعيد است; زيرا كه اين سوره مكّى است و در آن زمان فاطمه عليها السلام فرزندى نداشته است; زيرا با على عليه السلام ازدواج نكرده بود; بلكه ازدواج آن ها در سال دوم هجرى پس از جنگ بدر انجام شد. حقيقت اين است كه تفسير اين آيه همان گونه است كه حبر (دانشمند) امت ابن عباس تفسير كرده است… .3
قسطلانى در اين باره مى نويسد:
اين آيه مكّى است و در آن زمان فاطمه عليها السلام اصلاً فرزند نداشت; زيرا كه با على عليه السلام پس از جنگ بدر در سال دوم هجرى ازدواج كرد. بنابراين، تفسير آيه به همان تفسيرى كه حبر (دانشمند) امت و ترجمان قرآن; يعنى ابن عباس گفته صحيح تر و شايسته تر است.4
شوكانى در اين مورد فقط به معارضه بسنده كرده و حديث طاووس از ابن عباس را ترجيح داده است.5
ابن روزبهان نيز در اين باره اظهار نظر كرده و گفته است: ظاهر آيه با توجه به اين معنا شامل تمامى خويشاوندان پيامبر صلى اللّه عليه وآله مى شود.6
عبدالعزيز دهلوى توضيح بيشترى در اين باره داده كه حاصل كلام وى چنين است:
گرچه اين حديث را احمد بن حنبل و طبرانى از ابن عباس نقل كرده اند; ولى بيشتر محدّثان آن را تضعيف كرده اند; چرا كه تمامى سوره شورا در مكه نازل شده است و در آن موقع حسن و حسين متولد نشده بودند و على پس از آن با فاطمه ازدواج كرده است… از طرفى برخى از راويانِ حديث، از شيعيان غالى هستند; گرچه محدّثان آنان را به راستگويى توصيف كرده اند. گمان قوى اين است كه راوى دروغ نگفته است; بلكه فقط حديث را نقل به معنا كرده است; چرا كه در متن حديث «اهل بيتى» آمده است. از اين رو شيعيان آنان را به چهار نفر مخصوص كرده اند… . اين معنايى كه ذكر شده مناسب شأن و مقام نبوّت نيست; بلكه از شأن اهل دنيا است. هم چنين اين روايت با آيات بسيارى منافات دارد، آن جا كه مى فرمايد:
(قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْر فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاّ عَلَى اللّهِ);7
بگو: هر گونه پاداشى كه از شما خواستم، آن پاداش براى خودتان، پاداش من فقط بر عهده خداست.
بنابراين، اگر خاتم پيامبران خواهان اجر و پاداش بود، لازم مى آمد كه جايگاه وى از ديگر پيامبران پايين تر باشد و اين بر خلاف اجماع مسلمانان است.8
آن چه آورديم شبهاتى است كه از طرف بزرگان اهل سنت در اين باره مطرح شده است. اينك به ترتيب، شبهه ها را پاسخ مى دهيم.

1 . الكاف الشاف چاپ شده به همراه كتاب الكشّاف: 4 / 220.
2 . فتح البارى: 8 / 458.
3 . تفسير القرآن العظيم: 4 / 101.
4 . ارشاد السارى: 7 / 331.
5 . فتح الغدير: 4 / 537.
6 . ابطال الباطل چاپ شده به همراه احقاق الحق: 3 / 20.
7 . سوره سبأ: آيه 47.
8 . تحفة اثنا عشريه: 205.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *