سخنان امام حسن عليه السلام پس از شهادت پدر بزرگوارش

سخنان امام حسن عليه السلام پس از شهادت پدر بزرگوارش
اينك ما به اين خطبه، آن سان كه ابوالفرج اصفهانى با سندهاى گوناگون نقل كرده، مى پردازيم.
وى مى گويد: احمد بن عيسى عجلى، از حسين بن نصر، از زيد بن معذل، از يحيى بن شعيب، از ابو مخنف، از اشعث بن سوار، از ابواسحاق سبيعى، از سعيد بن رويم;
هم چنين على بن اسحاق مخرمى و احمد بن جعد، از عبداللّه بن عمر مشكدانه، از وكيع، از اسرائيل، از ابواسحاق، از عمرو بن حبشى;
نيز على بن اسحاق، از عبداللّه بن عمر، از عمران بن عيينه، از اشعث بن ابواسحاق… .
و محمّد بن حسين خثعمى، از عبّاد بن يعقوب، از عمرو بن ثابت نقل مى كنند كه عمرو بن ثابت گويد:
من سالى نزد ابواسحاق سبيعى رفت و آمد مى كردم تا درباره خطبه حسن بن على عليهما السلام از او بپرسم; ولى وى اين خطبه را براى من بيان نمى كرد. روزى نزد او رفتم. هوا گرم بود. او زير آفتاب، كلاه درازى بر سر گذارده بود; گويى سردرد داشت.
به من گفت: تو كيستى؟
من خود را به او معرفى كردم.
او گريست و گفت: پدر و خانواده ات چطور هستند؟
گفتم: خوبند.
گفت: براى چه يك سال است نزد من رفت و آمد مى كنى؟
گفتم: خطبه اى را كه حسن بن على عليهما السلام پس از وفات پدر بزرگوارش ايراد كرده، مى خواهم.
گفت: هبيرة بن يريم به من از محمّد بن محمّد باغندى و محمّد بن حمدان صيدلانى، از اسماعيل بن محمّد بن علوى نقل كرد كه اسماعيل گفت:
من از عمويم على بن جعفر بن محمّد، از حسين بن زيد بن على بن حسين بن زيد بن حسن از پدرش1 نقل كرد كه گفتند:
آن گاه كه امير مؤمنان على عليه السلام وفات يافت، امام حسن عليه السلام براى مردم چنين سخنرانى كرد:
لقد قُبض في هذه الليلة رجل لم يسبقه الأوّلون ولا يدركه الآخرون بعمل، ولقد كان يجاهد مع رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله فيقيه بنفسه، ولقد كان يوجّهه برايته فيكتنفه جبريل عن يمينه وميكائيل عن يساره، فلا يرجع حتّى يفتح اللّه عليه، ولقد توفّي في هذه الليلة الّتي عرج فيها بعيسى بن مريم، ولقد توفّي فيها يوشع بن نون وصيّ موسى، وما خلّف صفراء ولا بيضاء إلاّ سبعمائة درهم بقيت من عطائه أراد أن يبتاع بها خادماً لأهله;
در اين شب شخصيّتى از دنيا رخت بربست كه پيشينيان از نظر عمل و كردار بر او پيشى نگرفتند و آيندگان از نظر عمل و كردار به او نخواهند رسيد، او همراه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله جهاد مى نمود و با جان خود او را نگاه مى داشت.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله با پرچم خويش او را به جنگ روانه مى ساخت; پس جبرئيل از سمت راست و ميكائيل از سمت چپ، او را حفظ مى كرد تا آن كه خداوند او را پيروز مى نمود.
او در شبى از دنيا رفت كه عيسى بن مريم در آن شب عروج داده شد، يوشع بن نون وصى موسى عليه السلام در آن شب از دنيا رفت.
شخصيّتى از دنيا رفت كه از طلا و نقره چيزى از خود باقى نگذاشت، مگر هفتصد درهمى كه خيرات و عطاياى خود بود كه براى تأمين خدمتگزار خانه اش كنار گذاشته بود.
آن گاه بغض گلويش را گرفت و اشك از ديدگانش جارى شد. مردم نيز با آن حضرت گريستند. سپس فرمود:
أيّها الناس! من عرفني فقد عرفني، ومن لم يعرفني فأنا الحسن بن محمّد صلّى اللّه عليه وآله، أنا ابن البشير، أنا ابن النذير، أنا ابن الداعي إلى اللّه عزّوجلّ بإذنه، وأنا ابن السراج المنير، وأنا من أهل البيت الّذين أذهب اللّه عنهم الرجس وطهّرهم تطهيراً، والّذين افترض اللّه مودّتهم في كتابه، إذ يقول: (وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً)2 فاقتراف الحسنة مودّتنا أهل البيت;
اى مردم! هر كس مرا مى شناسد، شناخته است و هر كس مرا نشناخته، من خود را معرفى مى كنم: من حسن فرزند حضرت محمّد صلى اللّه عليه وآله هستم. من فرزند پيامبر مژده دهنده و بيم دهنده هستم، من فرزند دعوت كننده به سوى خدا به اذن او، هستم، من فرزند چراغ روشن گر هستم.
من از خاندانى هستم كه خداوند هر گونه پليدى و ناپاكى را از آنان زدوده و آن ها را پاك و پاكيزه ساخته است; خاندانى كه خداوند مودّت و دوستى آن ها را در كتابش فرض و واجب نموده است; آن گاه كه مى فرمايد: «و هر كس كار نيكى انجام دهد بر نيكى او مى افزاييم». پس منظور از دريافت حسنه و نيكى، مودّت و دوستى ما خاندان رسالت است.
ابومخنف در ادامه اين روايت از راويان خود چنين نقل مى كند: آن گاه ابن عباس برخاست و در برابر امام حسن عليه السلام ايستاد و مردم را براى بيعت با آن حضرت فرا خواند.
مردم به اين بيعت پاسخ مثبت دادند و گفتند: ايشان، محبوب ما و شايسته ترين فرد بر خلافت است.
سپس با او بيعت كردند.
آن گاه امام حسن عليه السلام از منبر پايين آمدند.3
گفتنى است كه دانشمند شيعى، شيخ مفيد رحمه اللّه نيز با اسناد خود اين خطبه را همين گونه روايت كرده است.4
مخفى نماند كه پايان بخش اين روايت، بهترين شاهد بر بطلان روايت طاووس از سعيد، از ابن عباس است.

1 . صاحب مقاتل الطالبيين مى گويد: در نقل ها تفاوت هايى وجود دارد ولكن همگى در مضمون خبر متّفق هستند.
2 . سوره شورا: آيه 23.
3 . مقاتل الطالبيّين: 61 و 62.
4 . الإرشاد: 2 / 7 و 8 .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *