تعداد کتب: 84
تعداد فصول: 241
تعداد موضوعات: 3091
بازدید صفحات: 13370018
تعداد دانلودها: 294596
تعداد جستجوها: 1843
تعداد بازدیدها از کتابخانه: 14785502
...

دیگر عناوین فصل:
بخش یکم: سخنان پیشوایان بزرگ و حافظان اهل سنّت در حدیث «النجوم»
بخش یکم: سخنان پیشوایان بزرگ و حافظان اهل سنّت در حدیث «النجوم»
26 . شهاب خفاجى و نگاهى به شرح حال او
شيخ شهاب الدين خفاجى متوفاى سال 1096 هجرى در شرح شفاء به ضعف حديث «أصحابي كالنجوم» اذعان كرده است. آن گاه در ردّ ابوذر حلبى ـ كه به آوردن قاضى عياض حديث را در شفاء به گونه اى قطعى، اعتراض كرده ـ به دفاع از قاضى عياض پرداخته است.
شرح حال خفاجى در كتاب هاى رجالى آمده است. محبّى درباره او گويد:
شيخ احمد بن محمد بن عمر، قاضى القضاة ملقّب به شهاب الدين خفاجى مصرى حنفى، داراى آثار مشهور و يكى از افراد دنيا كه بر مهارت و برترى او اتفاق نظر شده است. او در عصر خود بدر آسمان دانش و ستاره افق نثر و نظم، سرآمد نويسندگان و رئيس مصنفان بود. پرتو شهرتش، گيتى را در برگرفت و نامش چون ضرب المثل بر سر زبان ها افتاد.
همه كسانى كه زمان او را درك كرده اند ـ كه برخى از آن ها را ديده و وصف برخى ديگر را شنيده ايم ـ به يكّه تازى او در عرصه تقرير، نگارش و زيبايى قلم، اقرار مى كنند. هيچ يك از افراد مذكور به گرد پاى او نمى رسند و حتّى چنين ادّعايى را نيز مطرح نمى كنند؛ اين در حالى است كه برخى مردم، مدّعى فضايلى هستند كه در وجود آن ها به چشم نمى خورد.
وى به نگارش كتاب هاى فراوان، جذّاب و مورد قبولى پرداخت كه در اقصى نقاط كشور يافت مى شود... .1
1 . براى آگاهى بيشتر از شرح حال او ر.ك: خلاصة الأثر: 1 / 331 ـ 333، ريحانة الألباء: 272 ـ 309، الأعلام: 1 / 227 و 228 و منابع ديگر رجالى.
شيخ شهاب الدين خفاجى متوفاى سال 1096 هجرى در شرح شفاء به ضعف حديث «أصحابي كالنجوم» اذعان كرده است. آن گاه در ردّ ابوذر حلبى ـ كه به آوردن قاضى عياض حديث را در شفاء به گونه اى قطعى، اعتراض كرده ـ به دفاع از قاضى عياض پرداخته است.
شرح حال خفاجى در كتاب هاى رجالى آمده است. محبّى درباره او گويد:
شيخ احمد بن محمد بن عمر، قاضى القضاة ملقّب به شهاب الدين خفاجى مصرى حنفى، داراى آثار مشهور و يكى از افراد دنيا كه بر مهارت و برترى او اتفاق نظر شده است. او در عصر خود بدر آسمان دانش و ستاره افق نثر و نظم، سرآمد نويسندگان و رئيس مصنفان بود. پرتو شهرتش، گيتى را در برگرفت و نامش چون ضرب المثل بر سر زبان ها افتاد.
همه كسانى كه زمان او را درك كرده اند ـ كه برخى از آن ها را ديده و وصف برخى ديگر را شنيده ايم ـ به يكّه تازى او در عرصه تقرير، نگارش و زيبايى قلم، اقرار مى كنند. هيچ يك از افراد مذكور به گرد پاى او نمى رسند و حتّى چنين ادّعايى را نيز مطرح نمى كنند؛ اين در حالى است كه برخى مردم، مدّعى فضايلى هستند كه در وجود آن ها به چشم نمى خورد.
وى به نگارش كتاب هاى فراوان، جذّاب و مورد قبولى پرداخت كه در اقصى نقاط كشور يافت مى شود... .1
1 . براى آگاهى بيشتر از شرح حال او ر.ك: خلاصة الأثر: 1 / 331 ـ 333، ريحانة الألباء: 272 ـ 309، الأعلام: 1 / 227 و 228 و منابع ديگر رجالى.