امير مؤمنان كَننده چشم فتنه

امير مؤمنان كَننده چشم فتنه
در چنين شرايطى بهترين كار همان است كه اين غدّه هاى سرطانى كه بر جاى جاى بلاد اسلامى حاكم شده و ريشه دوانده اند و سدّ راه پيشرفت اسلام هستند، ريشه كن شده و تا دگربار مردم فوج فوج داخل در اسلام گردند.
از اين رو امير مؤمنان على عليه السلام به جاى كشورگشايى به اصلاح داخلى پرداخت. افراد ناشايست را عزل و كسانى كه به خاطر ارزش هاى جاهلى به پست و مقام و مال و منال رسيده بودند بركنار كرد. طبيعى است كه اين غدّه هاى خطرناك آن قدر در پيكره اسلام ريشه دوانده اند كه ريشه كن كردن آن ها مستلزم هزينه هاى زياد و گاه جنگ و جهاد است.
البته بايد توجه داشت كه امير مؤمنان على عليه السلام پيش از آن كه به تصفيه آن ها بپردازد دو مرحله را پشت سر گذاشت.
1 . هرگز به جنگ نپرداخت
امير مؤمنان على عليه السلام ابتدا به جنگ نكرد، بلكه عدّه اى بعد از بيعت با آن حضرت پيمان شكسته و در گوشه اى از مملكت اسلامى آشوب به پا مى كردند. هنوز فجايعى كه طلحه و زبير با همراهى عايشه در بصره انجام دادند از ياد تاريخ نرفته است، تا آن جا كه نوشته اند: اولين بارى كه در تاريخ مسلمانان (نه اسلام) اسير در بند را كشتند، همان واقعه بوده است.
آنان با مكر و حيله وارد شهر شدند، والى حضرت را بركنار و بيت المال را غارت و شروع به كشتن مردم بى گناه كردند و از فرط خوشحالى اشعار كفرآميز مى خواندند.
در اين هنگام به امير مؤمنان على عليه السلام گزارش دادند. آن حضرت از مدينه حركت كرده و به سرعت خود را به بصره رساندند و آتش فتنه آن ها را خاموش نموده، عايشه را با احترامى (نه در خور او) به مكه برگرداندند.
همين طور در جنگ صفين و نهروان آغازگرِ پيكار، آن ها بوده اند. آن ها دست به قتل و غارت مى زدند، فتنه برپا مى كردند، مردم را عليه حاكم مسلمانان ـ كه حتى بر مبناى خودشان حق مخالفت با او را نداشتند ـ مى شوراندند و باغى و سركش بودند. در اين جا وظيفه آن حضرت است كه اين آتش فتنه را خاموش نمايد.
2 . ارشاد و نصيحت
امير مؤمنان على عليه السلام ابتدا با آشوب گران گفت و گو كرده و ايشان را نصيحت مى كردند و آن ها را متوجه اشتباهشان مى نمودند و از آن ها مى خواستند كه از سركشى و عناد دست بردارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *