فتح دل ها يا فتح اقليم ها؟!

فتح دل ها يا فتح اقليم ها؟!
ابن تيميّه در سخن ديگر به دوران خلافت امير مؤمنان على عليه السلام اشاره مى كند و مى گويد:
اصلاً در زمان خلافت او اسلام ظهورى پيدا نكرد; بلكه بين اهل اسلام فتنه برپا شد و دشمنانشان ـ يعنى كفار، مسيحيان و مجوسيان ـ در آن ها طمع كردند.1
بايد به ابن تيميّه گفت: اگر امروز كسى بخواهد از اسلام چيزى بداند آيا به جنگ افروزى هاى خلفا مى نگرد يا به نهج البلاغه اميرالمؤمنين عليه السلام؟!
كدام يك اسلام را ظاهر مى كند: خطبه ها، نامه ها و كلمات پربار آن حضرت كه هر عاقلى را بى مهابا شيفته خود مى كند، يا قتل ها، غارت ها و بى رحمى هاى آنان؟
اشتباه ابن تيميّه اين است كه گمان كرده كه اسلام همانند سلطنت مستكبران جهان با زور منتشر و ظهور مى يابد، نه با نشر علم و فرهنگ. او گمان كرده كه هدف اسلام مانند پادشاهان ستمگر فتح سرزمين هاست، غافل از آن كه هدف اسلام فتح دل ها، نشر علم و توحيد است.
ابن تيميّه در ادامه مى افزايد:
مسلمانان بر بيعت على متفق نشدند; بلكه در آن زمان فتنه برپا شد و به روى مسلمانان شمشير كشيده مى شد; به جاى آن كه به روى كفّار در آيد. دليل كسانى كه معاويه ـ نه على ـ را خليفه چهارم مى دانند، همين است.2
آن گاه مى نويسد:
در ايام خلافت او آن رحمتى كه در زمان عمر و عثمان بين مسلمانان بود، وجود نداشت; بلكه مسلمانان يك ديگر را مى كشتند و هم ديگر را نفرين مى كردند و هيچ شمشيرى از آن ها به سمت كفار حواله نرفت تا كار به جايى رسيد كه كفرورزان در آن ها طمع كردند و شهرها و ثروت هايى را از آن ها گرفتند.3
به راستى چگونه امير مؤمنان على عليه السلام با كفّار بجنگد در حالى كه هنوز چند روز از بيعت مردم با آن حضرت نگذشته بود كه عدّه اى پيمان شكن همسر پيامبر را بر شتر سوار كرده و به بصره رفتند، والى آن حضرت را كشتند و به قتل و غارت پرداختند؟ آن گاه معاويه سر نافرمانى برداشت و عليه حاكمِ مسلمانان شورش كرد و يك سال و نيم مسلمانان را به جنگ واداشت، سپس گروهى بى دينِ رياكار جنگ نهروان را به راه انداختند!
آيا در چنين شرايطى صحيح است كه آن حضرت، شورشيان داخلى را رها كند تا حكومت اسلامى را از داخل نابود كنند و خود به افزودن قلمرو حكومت مشغول شود؟!
مقايسه اى كه ابن تيميّه بين ايام خلافت امير مؤمنان على عليه السلام و خلفاى پيشين كرده دقيقاً مانند اين است كه كسى بگويد: مردم مكّه و قبايل اطراف در صلح و صفا بودند تا اين كه شخصى آمد و اسلام را منتشر ساخت و به سبب آن، بين مردم تفرقه افتاده و دو دسته گى ايجاد شد. مردم به جان يك ديگر افتادند; برادر بر روى برادر شمشير كشيد و در مدت 13 سال بيش از هشتاد جنگ در بين آن ها رخ داد. آيا اين مقايسه صحيح است؟

1 . منهاج السنّه: 4 / 117.
2 . همان: 4 / 161 و 162.
3 . همان: 4 / 485.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *