تضعيف حديث

تضعيف حديث
نخستين طريق، طريق ابوالفرج ابن جوزى است. وى كتابى به نام العِلَل المتناهيه فى الأحاديث الواهيه دارد كه در آن، احاديثى را كه به خيال خود ضعيف بوده و از نظر سند مخدوش است آورده است. او حديث ثقلين را از جمله آن احاديث قرار داده است. وى اين حديث شريف را با يك سند نقل كرده و پس از آن در سلسله سند حديث خدشه نموده است.(1)
ما تاكنون غير از ابن جوزى، فرد ديگرى را سراغ نداريم كه حديث ثقلين را از نظر سند تضعيف كند; از اين رو جاى هيچ گونه شگفتى نيست كه تضعيف وى مردود است، به گونه اى كه شمار بسيارى از بزرگان و محقّقان اهل تسنّن بعد از ابن جوزى، او را در اين كار تخطئه كرده و عملش را مردود دانسته اند.
اكنون فقط به ذكر اسامى معدودى از كسانى كه ابن جوزى را به جهت تضعيف سند حديث ثقلين تخطئه كرده اند اشاره مى كنيم:
1 ـ سبط ابن جوزى ـ نواده دخترى او ـ در كتاب تذكرة الخواصّ;
2 ـ حافظ سخاوى در كتاب استجلاب ارتقاء الغرف;
3 ـ حافظ سَمْهودى در كتاب جواهر العقدين;
4 ـ ابن حجر مكّى در كتاب الصّواعق المحرقه;
5 ـ عبدالرّؤوف مَناوى در كتاب فيض القدير;(2)
همه اينان گفته اند كه ابن جوزى در تضعيف اين حديث خطا كرده است; آن گاه او را در اين رفتار تخطئه كرده و ديگران را از پيروى از روش او بر حذر داشته اند، تا جايى كه يكى از بزرگان اهل تسنّن گويد: «بپرهيز از كارى كه ابن جوزى انجام داده فريب بخورى».
افزون بر اين كه ابوالفرج ابن جوزى شخصى است كه در نزد بزرگان اهل تسنّن، به تعصّب و عنادورزى نسبت به حقّ، معروف و مشهور است و همگان نيز متّفقند كه اين شخص در تضعيف احاديث يا جعلى شمردن آن ها بى پروايى خاصّى داشته است. از اين رو تمام آنان، ابن جوزى را در اين رفتار تخطئه نموده و ديگران را از پيروى از روش او جدّاً بر حذر داشته اند.
البته ما پيش تر مصادر معتبر «حديث ثقلين» را ذكر كرديم، و گفتيم كه اين حديث در منابع بسيارى آمده است. از جمله افرادى كه به صحّت اين حديث اشاره كرده اند مى توان به افراد ذيل اشاره كرد:
1 ـ مسلم بن حَجّاج در كتاب صحيح مسلم، كه البتّه ـ همان طور كه بيان شد ـ حديث را ناقص نقل كرده است;
2 ـ تِرمذى در صحيح;
3 ـ ابن خزيمه (كه در نزد اهل تسنّن به امام ائمّه حديث مشهور است) در كتاب صحيح;
4 ـ ابو عَوانه در كتاب المسند;
5 ـ حُمَيدى در كتاب الجمع بين الصّحيحين;
6 ـ رزين بن معاويه عبدرى در كتاب تجريد الصّحاح;
7 ـ حاكم نيشابورى در كتاب المستدرك;
8 ـ ابن اسحاق در كتاب سيره;
9 ـ ضياء مَقْدِسى در كتاب المختاره;
10 ـ بغوى در مصابيح السّنّه;
11 ـ محاملى;
12 ـ ابن النجّار;
13 ـ نَوَوى;
14 ـ حافظ مِزّى;
15 ـ شمس الدّين ذهبى;
16 ـ ابن كثير دمشقى;
17 ـ حافظ هيثمى;
18 ـ جلال الدّين سيوطى;
19 ـ شهاب قسطلانى;
20 ـ ابن حجر مكّى;
21 ـ عبدالرّؤوف مَنّاوى;
22 ـ زرقانى مالكى;
23 ـ ولى اللّه دهلوى.

(1) العلل المتناهيه فى الاحاديث الواهيه: 1 / 268، حديث 432.
(2) ر.ك استجلاب ارتقاء الغرف: 83، جواهر العقدين: ق 2، 1 / 73، الصواعق المحرقه: 231.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *